میترسید بیآنکه بداند میترسد. غمگین بود بیآنکه بداند از چه. میخواست برود، بیآنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بیآنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم میپردازه و سادهتر از اسمش، ریشهی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی میکنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _ من فرزین رنجبر هستم.
…
continue reading
راغ پروژهی فرعی پادکست رواق در پروژهی راغ داستانهای روانشناختی و اپیزودهای مرتبط با رواندرمانی اگزیستانسیال میشنوید
…
continue reading
رَوآح: راه پیمودن شباهنگام، بالا برآمدن و مُشرِف شدن بر کاری و شادمان گردیدن بدان. نشاط و سبکی و "اریحیت" یافتن و بر چیزی اشراق پیدا کردن و مسرور شدن
…
continue reading
1
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست ۰۳۶
57:31
57:31
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
57:31
غزل نمره ۰۳۶ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان تا سر زلف تو در دست نسيم افتادست دل سودازده از غصه دو نيم افتادست چشم جادوی تو خود عين سواد سحر است ليکن اين هست که اين نسخه سقيم افتادست در خم زلف تو آن خال سيه دانی چيست نقطه دوده که در حلقه جيم افتادست زلف مشکين تو در گلشن فردوس عذار چيست طاووس که در باغ نعيم افتادست دل من در هوس بوی تو ای مونس جان خاک را…
…
continue reading
1
برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است ۰۳۵
58:33
58:33
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
58:33
غزل نمره ۰۳۵ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان برو به کار خود ای واعظ اين چه فريادست مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست ميان او که خدا آفريده است از هيچ دقيقهايست که هيچ آفريده نگشادست به کام تا نرساند مرا لبش چون نای نصيحت همه عالم به گوش من بادست گدای کوی تو از هشت خلد مستغنیست اسير عشق (بند) تو از هر دو عالم آزادست اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی اساس …
…
continue reading
1
رواق منظر چشم من آشیانهی توست ۰۳۴
1:01:42
1:01:42
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
1:01:42
غزل نمره ۰۳۴ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان رواق منظر چشم من آشيانه (آستانه) توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست به لطف (زلف و) خال و خط از عارفان ربودی دل لطيفههای عجب زير دام و دانه توست دلت به وصل گل ای بلبل صبا (سحر) خوش باد که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن که اين (آن) مفرح ياقوت در خزانه توست به تن مقصرم از دولت…
…
continue reading
1
خلوتگزیده را به تماشا چه حاجت است ۰۳۳
59:43
59:43
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
59:43
غزل نمره ۰۳۳ مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلن خلوت گزيده را به تماشا چه حاجت است چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است جانا به حاجتی که تو (میخواهی از خدای) را هست با خدا کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است اي پادشاه حسن خدا را بسوختيم آخر سوال کن که گدا را چه حاجت است ارباب حاجتيم و زبان سوال نيست در حضرت کريم تمنا چه حاجت است محتاج قصه (جنگ) نيست گ…
…
continue reading
1
خدا که صورت ابروی دلگشای تو بست ۰۳۲
1:00:01
1:00:01
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
1:00:01
غزل نمره ۰۳۲ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان خدا که صورت ابروی دلگشای تو بست گشاد کار من اندر کرشمههای تو بست مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند زمانه تا قصب نرگس (زرکش) قبای تو بست ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود نسيم گل چو دل اندر پی هوای تو بست مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست چو نافه بر دل مسکين من گره مفکن که عهد…
…
continue reading
1
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است ۰۳۱
1:02:04
1:02:04
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
1:02:04
غزل نمره ۰۳۱ فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلان آن شب قدری که گويند (جویند) اهل خلوت امشب است يا رب اين تاثير دولت از کدامين کوکب است تا به گيسوی تو دست ناسزايان کم رسد هر دلی در حلقهای در ذکر يارب يارب است کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف صد هزارش گردن جان زير طوق غبغب است شهسوار من که مه آيينهدار روی اوست تاج خورشيد بلندش خاک نعل مرکب است عکس (تاب) خ…
…
continue reading
1
زلفش هزار دل به یکی تار مو ببست ۰۳۰
49:17
49:17
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
49:17
غزل نمره ۰۳۰ مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان زلفت (زلفش) هزار دل به يکی تار مو ببست راه هزار چارهگر از چار سو ببست تا عاشقان به بوی نسيمش دهند جان بگشود نافهای و در آرزو ببست شيدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو ابرو نمود و جلوهگری کرد و رو ببست ساقی به چند رنگ می اندر پياله ريخت اين نقشها نگر که چه خوش در کدو ببست يا رب چه غمزه کرد صراحی که خون …
…
continue reading
1
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است ۰۲۹
47:23
47:23
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
47:23
غزل نمره ۰۲۹ مفعول و مفاعیل و مفاعیل و فعولن ما را ز خيال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گير که خمخانه خراب است گر خمر بهشت است بريزيد که بی دوست هر شربت عذبم که دهی عين عذاب است افسوس که شد دلبر و در ديده گريان تحرير خيال خط (رخ) او نقش بر آب است بيدار شو ای ديده که ايمن نتوان بود (خفت) زين سيل دمادم که در اين منزل خواب است معشوق عيان مي گذرد ب…
…
continue reading
1
به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست ۰۲۸
47:39
47:39
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
47:39
غزل نمره ۰۲۸ به جان خواجه و حق قديم و عهد درست که مونس دم صبحم دعای دولت توست سرشک من که ز طوفان نوح دست برد ز لوح سينه نيارست نقش مهر تو شست بکن معاملهای وين دل شکسته بخر که با شکستگی ارزد به صد هزار درست زبان مور به آصف دراز گشت و رواست که خواجه خاتم جم ياوه کرد و بازنجست دلا طمع مبر از لطف بینهايت دوست چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست به صدق …
…
continue reading
1
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست ۰۲۷
53:44
53:44
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
53:44
غزل نمره ۰۲۷ مفعولُ مفاعیلن مفعول مفاعیلن در دير مغان آمد يارم قدحی در دست مست از می و ميخواران از نرگس مستش مست در نعل سمند او شکل مه نو پيدا وز قد بلند او بالای صنوبر پست آخر به (ز) چه گويم هست از خود خبرم چون نيست وز بهر چه گويم نيست با وی نظرم چون هست شمع دل دمسازان (دمسازم) بنشست چو او برخاست و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست گر غاليه خوش …
…
continue reading
1
زلفآشفته و خویکرده و خندانلب و مست ۰۲۶
44:08
44:08
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
44:08
غزل شماره ۰۲۶ زلفآشفته و خویکرده و خندانلب و مست پيرهنچاک و غزلخوان و صراحی در دست نرگسش عربدهجوی و لبش افسوسکنان نيمشب دوش (یار) به بالين من آمد بنشست سر فرا گوش من آورد و به آواز حزين گفت کی عاشق ديرينه من خوابت هست عاشقی را که چنين باده شبگير دهند کافر عشق بود گر نشود (نبود) بادهپرست برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگير که ندادند جز اين ت…
…
continue reading
1
شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست ۰۲۵
51:45
51:45
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
51:45
غزل شماره ۰۲۵ شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست صلای سرخوشی ای صوفيان باده (وقت) پرست اساس توبه که در محکمی چو سنگ نمود ببين که جام زجاجي چه طرفهاش بشکست بيار باده که در بارگاه استغنا چه پاسبان و چه سلطان، چه هوشيار و چه مست از (در) اين رباط دودر چون ضرورت (مقرر، مقدر) است رحيل رواق و طاق معيشت چه سربلند و چه پست مقام عيش ميسر نمیشود بی رنج بلی به …
…
continue reading
1
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست ۰۲۴
49:22
49:22
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
49:22
غزل شماره ۰۲۴ مطلب طاعت و پيمان و صلاح از من مست که به پيمانهکشی شهره شدم روز الست من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبير زدم يکسره بر هرچه که هست می بده تا دهمت آگهی از سر قضا که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست کمر کوه کم است از کمر مور آنجا نااميد از در رحمت مشو ای بادهپرست بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد زير اين طارم فيروزه کسی خوش …
…
continue reading
1
خیال روی تو در هر طریق همره ماست ۰۲۳
37:42
37:42
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
37:42
خيال روی تو در هر طريق همره ماست نسيم موی (بوی) تو پيوند جان آگه ماست به رغم مدعيانی که منع عشق کنند جمال چهرهی تو حجت موجه ماست ببين که سيب زنخدان تو چه میگويد هزار يوسف مصری فتاده در چه ماست اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد گناه بخت پريشان و دست کوته ماست به حاجب در خلوتسرای خاص بگو فلان ز گوشه نشينان خاک درگه ماست به صورت از نظر ما اگر چه محجوب…
…
continue reading
1
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست ۰۲۲
55:27
55:27
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
55:27
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخنشناس نهای جان من خطا اين جاست سرم به دنيی و عقبی فرو نمیآيد تبارک الله از اين فتنهها که در سر ماست در اندرون من خستهدل ندانم کيست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست دلم ز پرده برون شد کجايی ای مطرب بنال هان که از اين پرده کار ما به نواست مرا به کار جهان هرگز التفات نبود رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست نخفت…
…
continue reading
1
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست ۰۲۱
49:22
49:22
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
49:22
دل و دينم شد و دلبر به ملامت برخاست گفت با ما منشين کز تو سلامت برخاست که شنيدی که در اين بزم دمی خوش بنشست که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد پيش عشاق تو شبها به غرامت برخاست در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو به هواداری آن عارض و قامت برخاست پيش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست …
…
continue reading
1
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست ۰۲۰
51:31
51:31
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
51:31
روزه يک سو شد و عيد آمد و دلها برخاست می ز خمخانه به جوش آمد و میبايد خواست نوبه (توبه) زهدفروشان گران جان بگذشت وقت رندی (شادی) و طرب کردن رندان پيداست (برخاست) چه ملامت بود (رسد) آن را که چنين باده خورد اين چه عيب است بدين بیخردی وين چه خطاست بادهنوشی که در او روی و ريايی نبود بهتر از زهدفروشی که در او روی و رياست ما نه رندان (مردان) رياييم و …
…
continue reading
1
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ۰۱۹
42:17
42:17
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
42:17
ای نسيم سحر آرامگه يار کجاست منزل آن مه عاشقکش عيار کجاست شب تار (دراز) است و ره وادی ايمن در پيش آتش طور کجا موعد ديدار کجاست هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد در خرابات بگوييد (مپرسید) که هشيار کجاست آن کس است اهل بشارت که اشارت داند نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست هر سر موی مرا با تو هزاران کار است ما کجاييم و ملامتگر بیکار کجاست بازپرسيد ز گ…
…
continue reading
1
ساقیا آمدن عید مبارک بادت ۰۱۸
42:22
42:22
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
42:22
ساقيا آمدن عيد مبارک بادت وان مواعيد که کردی مرواد از يادت در شگفتم که در اين مدت ايام فراق برگرفتی ز حريفان (عزیزان) دل و دل میدادت برسان بندگی دختر رز گو به درآی که دم و همت ما کرد ز بند آزادت شادی مجلسيان در قدم و مقدم توست جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت شکر ايزد که ز تاراج خزان رخنه نيافت بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت چشم بد دور کز آن تفر…
…
continue reading
1
سینهام زآتش دل در غم جانانه بسوخت ۰۱۷
55:53
55:53
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
55:53
سينهام ز آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در اين خانه که کاشانه بسوخت تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت سوز دل بين که ز بس آتش اشکم دل شمع (سوز دل بین که ز بسیاری اشکم دل شمع) دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت آشنايان نه غريب است که دلسوز مناند چون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد خانه عق…
…
continue reading
1
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت ۰۱۶
43:01
43:01
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
43:01
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت به قصد جان من زار ناتوان انداخت نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود زمانه طرح محبت نه اين زمان انداخت شراب خورده و خوی کرده کی شدی به چمن که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت به يک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد فريب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت بنفشه طره مفتول خود گره مي زد صبا حکايت زلف تو در ميان انداخت ز شرم آن که ب…
…
continue reading
1
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت ۰۱۵
46:09
46:09
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
46:09
اي شاهد قدسي که کشد بند نقابت و اي مرغ بهشتي که دهد دانه و آبت خوابم بشد از ديده در اين فکر جگرسوز کاغوش که شد منزل آسايش و خوابت درويش نمي پرسي و ترسم که نباشد انديشه آمرزش و پروای ثوابت راه دل عشاق زد آن چشم خماري پيداست از اين شيوه که مست است شرابت تيري که زدي بر دلم از غمزه خطا رفت تا باز چه انديشه کند راي صوابت هر ناله و فرياد که کردم نشنيدي پ…
…
continue reading
1
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب ۰۱۴
43:03
43:03
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
43:03
گفتم اي سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب گفتمش مگذر زماني گفت معذورم بدار خانه پروردي چه تاب آرد غم چندين غريب خفته بر سنجاب شاهي نازنيني را چه غم گر ز خار و خاره سازد بستر و بالين غريب اي که در زنجير زلفت جاي چندين آشناست خوش فتاد آن خال مشکين بر رخ رنگين غريب مي نمايد عکس مي در رنگ روي مهوشت همچو برگ ارغوان بر …
…
continue reading
1
میدمد صبح و کله بسته سحاب ۰۱۳
38:19
38:19
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
38:19
مي دمد صبح و کله بست سحاب الصبوح الصبوح يا اصحاب مي چکد ژاله بر رخ لاله المدام المدام يا احباب مي وزد از چمن نسيم بهشت هان بنوشيد دم به دم مي ناب تخت زمرد زده است گل به چمن راح چون لعل آتشين درياب در ميخانه بسته اند دگر افتتح يا مفتح الابواب اين چنين موسمي عجب باشد که ببندند ميکده به شتاب لب و دندانت را حقوق نمک هست بر جان و سينه هاي کباب بر رخ ساق…
…
continue reading
1
۰۱۲ ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
42:55
42:55
Lire Plus Tard
Lire Plus Tard
Des listes
J'aime
Aimé
42:55
اي فروغ ماه حسن از روي رخشان شما آب روي خوبي از چاه زنخدان شما عزم ديدار تو دارد جان بر لب آمده بازگردد يا برآيد چيست فرمان شما کس به دور نرگست طرفي نبست از عافيت به که نفروشند مستوري به مستان شما بخت خواب آلود ما بيدار خواهد شد مگر زان که زد بر ديده آبي روي رخشان شما با صبا همراه بفرست از رخت گلدسته اي بو که بويي بشنويم از خاک بستان شما عمرتان باد…
…
continue reading